نقد فیلم Manchester by the sea
من لی چندلر هستم و اندوه کار من است.
منچستر کنار دریا درباره بخش عادی و نازیبای روابط انسانی در جهان واقعی است. لی چندلر با اجرای کمنظیر کیسی افلک(Casey Affleck) نماینده همه آن آدمهاییست که بغضی در گلویشان گیر کرده و آنقدر به آن اجازه ترکیدن ندادهاند که حالا همانجا مثل سنگی خشک شده و گیر کرده است.
مفهوم مرگ خواستگاه بسیاری از آثار بزرگ هنری بوده است، اما این یکی مقداری متفاوت است. تجربه بعد از دیدن این گونه آثار کشش مارا به زندگی و غنیمت شمردن دم افزایش میدهد. البته لونرگان دستآخر بعد از آنهمه بغضی که در ما پر میکند، در لانگشاتی با دکوپاژی پاییزی ما را به این فکر میاندازد که شاید همیشه، همیشه زندگی کردن بهتر از مردن است. همیشه بودن بهتر از نبودن است و همیشه این روشنایی است که تاریکی را شکست میدهد. اما آیا واقعن همینطور است؟ با از هنر همراه باشید.

من دوست ندارم این واقعیت را که امروزه، به نظر میرسد که اجازه نداریم چیزی را حل نشده بگذاریم»، کنت لونرگان – نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، فیلمساز – به رولینگ استون در اوایل امسال گفت. «منظورم این است که، بسته شدن چیست؟ برخی هرگز به آن دست نمییابند. برخی با ترومای خود سالها زندگی میکنند.» یک نکته خندهدار در مورد مصاحبهها با لونرگان این است که نویسنده اغلب مکالمه را با چیزی مانند این مقدمه میکند: «شنیده بودم که او به طرز غیرقابل تحملی قضاوتگر است – اما در واقع او کمی شیرین است!» این چیزی است که وقتی او به دنبال چیزی که ممکن است مانند رد به نظر برسد – بسته شدن چیست؟ – با وضوحی که همدلیاش را نشان میدهد، دنبال میکند. لونرگان ترش است. اما او همچنین هنرمندی با درک عمیق است.
شاید هیچ صحنهای در فیلم جدید لونرگان، «منچستر کنار دریا»، این موضوع را بهتر از مرکزیت آن نشان ندهد: یک فلشبک طولانی و شگفتآور که نشان میدهد لونرگان چقدر عمیق زخمهای ماندگاری که ذکر کرده بود را درک میکند. این صحنه درست به قلب قهرمان فیلم، یک نگهبان به نام لی چندلر (کیسی افلک)، که تا این نقطه بیشتر در نگاههای کوتاه و اعلامی دیدهایم، نگاه میکند: از زندگی کاریاش در یک مجتمع آپارتمانی در بوستون، لولههای توالت را برای زنانی که از بیحوصلگی او را برای رد کردن فلرتهایشان گزارش میدهند، میبرد. از دعواهای شبانه در بار، جایی که او در برابر توهینهای تصور شده واکنش نشان میدهد. ما قطعاتی از گذشته او و رابطهاش با برادر بزرگترش جو (کایل چندلر)، که مرگ ناگهانی او فیلم را به حرکت در میآورد وقتی که لی را مجبور میکند به خانه، به منچستر کنار دریا، بازگردد.

فلشبک مورد نظر زمانی اتفاق میافتد که لی وصیتنامه برادرش را مرور میکند. ناگهان، ضربه میزند. لونرگان با یک توالی طولانی مانع نمیشود، بلکه با یک حافظه که درهم و شکسته است: ما قطع میکنیم و برمیگردیم، سپس دوباره قطع میکنیم. موسیقیوار – کوبنده است. این یک نمایش از همه چیزهایی است که فیلمسازی لونرگان را متمایز میکند: ویرایش آرام و خشمگینی که به برخی صحنهها یک لایه اضافی از زیرمتن روانشناختی پرش میدهد؛ تصاویر زیبا و ساده؛ سختگیری اخلاقی در مکالمات شخصیتهایش؛ و حس متقابل اعتماد کارگردان با بازیگرانش. بهترین تکنیک لونرگان به عنوان نویسنده و فیلمساز شامل لایهبرداری از شخصیتهایش است – و درک نه تنها آنچه که انجام میدهند، بلکه چگونه فکر میکنند. لحظه مورد نظر یک نمونه کامل از چگونگی ارائه درک از یک شخصیت است که همه چیزهایی را که قبلاً دیدهایم از بین میبرد و حس ما از جایی که یک فیلم مانند این میتواند برود را متزلزل میکند.
چه میشود اگر تغییر نکنیم؟ چه میشود اگر نتوانیم؟ مثل روگین و کود، بسیاری از قوانین داستانسرایی مدرن از یک وعده ساخته شدهاند: رشد. تماشای یک فیلم یا برنامه تلویزیونی و دیدن انباشتگی نقصهای شخصیتها بیت به بیت راحت است. شما تماشا میکنید، وحشت زده – اما تماشا میکنید. وعده ضمنی این است که شخصیتها همیشه آنطور نخواهند بود. لونرگان بسیار یک داستانگوی مدرن است. اما هنر او چنین وعدههایی نمیدهد – حل و فصل، زمانی که میآید، کار شده و به دست آمده است، نه بر اساس انتظارات ما. لونرگان برخی صحنهها را بیش از حد طولانی نگه میدارد؛ برخی دیگر را به قدری ناگهانی قطع میکند که خط خروج نمیتواند مانند یک خط پانچ احساس شود، حتی اگر جدی باشد. او یکی از بزرگترین هنرمندان اخلاقی زنده ما است، نه به دلیل نتیجهگیریهای خودش، بلکه به این دلیل که او به طرز منحصر به فردی با این موضوع که چگونه اخلاق به عنوان یک فشار روحانی عمل میکند، مجذوب شده است.
در شاهکار 2011 او، «مارگارت»، یک معلم تلاش میکند تا یک دانشآموز را متقاعد کند که هندسه به زندگی او مربوط است، میپرسد: «آیا تا به حال در یک موقعیت جدید قرار نگرفتهای و متوجه شدهای که پس از غلبه بر مشکلات آن، یک مجموعه جدید از مهارتها و تجربیات جدید به دست آوردهای؟» دانشآموز، که یک قهرمان لونرگان است، میگوید نه، و سپس او یکی از این تجربیات را دارد. لی، از منچستر، خیلی شبیه است. شخصیتهای لونرگان از آن دسته افرادی نیستند که به طور ارادی تغییر کنند، مهم نیست چقدر ضروری باشد. بنابراین او سناریوهایی را ترسیم میکند که در آنها ممکن است مجبور شوند. جهان میتواند آنها را جدید کند.
لونرگان سه فیلم را کارگردانی کرده است، اما او ابتدا به عنوان نمایشنامهنویس پشت آثار کلاسیک تیز و مشاهدهگرانه مانند «این جوانی ما است» شناخته شد. سپس به عنوان نویسنده فیلمنامه برای استخدام کار کرد، معروفترین نوشتن «تحلیل این» و دکتر کردن فیلمنامه «دار و دسته نیویورکی». فیلمنامههای او برای دیگران شما را برای کارهای خودش آماده نمیکنند، حتی نمایشنامههای او نیز که بویانی از ناحیه بالای شرق نیویورک را دارند که فیلمهایش، بیشتر در جاهای دیگر قرار دارند، ندارند. به عنوان نمایشنامهنویس، او همانطور که هیلتون آلس گفته است، «شاعر بورژوازی نه چندان بالا» است. هر یک از فیلمهای او، از سوی دیگر، درباره غم و اندوه است.
هر یک به شکلی متفاوت به آن میپردازد. شما میتوانید «منچستر» را بین دو فیلم قبلی لونرگان در نظر بگیرید، از نظر بلندپروازی و موضوع. «میتوانید روی من حساب کنید» به بررسی آشتی دردناک یک خواهر و برادر بالغ میپردازد. «مارگارت» یک حماسه درام پس از 11 سپتامبر است که در نیویورک سیتی میگذرد. به طور مستقیم در مورد بحران اخلاقی یک نوجوان است که احساس میکند مسئول مرگ یک عابر پیاده است. اما بوم لونرگان گسترده است: «مارگارت» پر از برشهای دور، مشاهدهگرانه به شهر – بلند، آشفته، بحثبرانگیز، زنده. بخشی از آن درباره چگونگی ادامه زندگی است، چقدر بحران اخلاقی بزرگ در طرح بزرگ چیزها کوچک به نظر میرسد. اما همچنین درباره نیاز ما به این بحرانها است که به ما میگویند که کی هستیم و چگونه زندگی میکنیم. «مارگارت» یکی از فیلمهای بزرگ قرن 21 است – و تقریبا اکران نشد. در سال 2005 فیلمبرداری شد اما به مدت شش سال در حالت تعلیق قرار گرفت، به لطف یک فرآیند ویرایش طولانی (برخی میگویند بیش از حد) و یک دعوی حقوقی طولانی با همکار تولید کننده گری گیلبرت.
«منچستر» کوچکتر از «مارگارت» اما بزرگتر از «میتوانید روی من حساب کنید» است. وقتی لی به خانهاش در منچستر فراخوانده میشود، چیزهایی برای مراقبت وجود دارد: یعنی خانه برادرش و، به طور مرتبط، خواهرزادهاش پاتریک، یک دبیرستانی با تعهدات ورزشی بیش از حد و دوستدخترهای بیش از حد برای خودش. ارواحی برای اجتناب وجود دارد، البته – یک همسر سابق، رندی (میشل ویلیامز)؛ یک گورستان؛ و بسیاری از افرادی که او قبلاً میشناخت، چهرههایی که یا شک و تردید یا دلسوزی را اعلام میکنند.
این یک فرضیه ساده لونرگان است، به شکلی ساده که مختص لونرگان است: یک رویداد شخصیتها را به هم میآورد، و بقیه فیلم صرف نشان دادن فشارهای گوناگونی میشود که تهدید به جدا کردن آنها میکنند. «منچستر کنار دریا» با تراژدی مشخص شده است. یک تراژدی در معنای کلاسیک آن نیست، اما مت دیمون، که ایده این فیلم را با جان کرازینسکی مطرح کرده، گفته است: «من هرگز نتوانستم از خواندن این فیلمنامه بدون گریه کردن بگذرم، و هرگز نتوانستم از هیچ نسخهای از هر برش این فیلم بدون گریه کردن بگذرم. این به طرز بینظیری دلخراش است. این یکی از زیباترین چیزهایی است که تا به حال با آن روبرو شدهام.»
یکی از حالتهای رفتاری مورد علاقه لونرگان، پاسخ ناامیدانه به شکست است – چیزی که فیلمهای او پر از آن است. تماسهای قطع شده، برای مثال. ممکن است هیچکس در جهان لونرگان آداب صحیح تلفن نداشته باشد: بسیاری از تماسها در فیلمهای او به دعوا تبدیل میشوند. نمادگرایی واضح است – به ویژه در «منچستر»، که در مورد مشکلات لی در بیان خود به دیگران است. اما وقتی که به آن انگشتان کوفته، یخچالی که بیش از حد پر شده و بسته نمیشود، و یک برانکارد که در طول غمانگیزترین صحنه فیلم به درستی فرو نمیرود اضافه کنید، متوجه میشوید که در حال تماشای جهانی هستید که کاملاً از نیازها و رنجهای احساسی مردم جدا شده است.
این ترسناک به نظر میرسد. برای لونرگان، این یک واقعیت زندگی است. لونرگان به طریقی دیدگاه خود را به صفحه نمایش و صحنه ترجمه میکند بدون اینکه ما را موعظه کند یا شخصیتهایش را به عنوان زبانهای روز خود تبدیل کند. او سؤالات قدیمی را به شکلی تازه میپرسد، صرفاً از طریق فرم دراماتیک. پس چه میشود اگر نتوانیم تغییر کنیم و هرگز از زخمهای خود گذر نکنیم؟ در دنیای لونرگان، درام آن چیزی نیست که هنگام تغییر رخ میدهد، بلکه صرفاً نتیجهای از بودن شماست.
مطالب زیر را حتما بخوانید:
تمامی اطلاعات شما نزد ما با بسیار بالا محفوظ خواهد بود.
مزایای عضویت در سیگما:
- ● دسترسی به فایل های دانلودی
- ● اعتبار هدیه به ارزش 50 هزار تومان
- ● دسترسی آسان به آپدیت محصولات
- ● دریافت پشتیبانی برای محصولات
- ● بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- مدی در من جای مردگان بسیاری زیستهام – نازگل صبوری
- آدم بزرگا مشغول صبحتن: درمورد آلبوم The new abnormal از the Strokes - از هنر در آلبوم Luck and Strange از دیوید گیلمور + شنیدن تمام آلبوم
- نقد انیمیشن inside out (2) - از هنر در نقد سریال Bojack.Horseman
- درمورد تد هیوز; همسر سیلویا پلات - از هنر در کلماتی درمورد سیلوی پلات و دیوانگی
دسته بندی مطالب
- ادبیات (9)
- دستهبندی نشده (2)
- سینما (30)
- موسیقی (4)
- نقاشی (12)
قوانین ارسال دیدگاه در سایت