با این حال، میکی در میانه این آشفتگیها موفق میشود توجه نیشا، مأمور امنیتی سختگیر را به خود جلب کند. نیشا را نائومی آکی بازی میکند، که مانند استیون یون در نقش تیموی مرموز، بازیگر مستعدی است اما نقش چندان پرمحتوایی به او داده نشده. آنها مثل میکیهای دیگر در فیلم هستند؛ شخصیتهایی که کار سخت را بر دوش میکشند تا بیننده را سرگرم نگه دارند، در حالی که بونگ هنوز تلاش میکند مسیر داستان را پیدا کند.
در غیاب یک روایت مشخص، فقط مجموعهای از عناصر پراکنده باقی میماند. مثلاً کرمهای عظیمالجثه فضایی که باعث هرجومرج میشوند. بونگ که پیشتر با «پارازیت» طنزی دیوانهوار از زندگی خانوادگی ارائه داده بود، اینبار به سبک پالپ علاقه نشان میدهد؛ سبکی که ظاهر اغراقشده را با مفاهیم عمیق ترکیب میکند. اما ایدههایی که میتوانستند بزرگ و تأثیرگذار باشند مانند نبرد روانی میان نسخههای مختلف میکی یا مرز میان انسان و غیرانسان در فیلم گم میشوند و آنچنان که باید پررنگ نمیشوند.
در واقع، فیلم «میکی ۱۷» بیشتر برای من یادآور فیلم «برفشکن» است تا «پارازیت» فیلمی پساآخرالزمانی که بونگ در سال ۲۰۱۳ ساخت و بعدها به سریال تبدیل شد. سیاستورزی در این فیلم جدید حالا به شکل خام و سطحیتری بیان میشود. اگر ماجراجوییهای فضایی در فیلم نشانی از شخصیتهایی مثل ایلان ماسک دارد، شخصیت منفی اصلی فیلم یک سیاستمدار خودشیفته با تمایلات امپریالیستی است که با اغراق بسیار توسط مارک رافالو بازی شده. با در نظر گرفتن آینده احتمالی مکانهایی مثل گرینلند، شاید اینگونه شخصیتپردازیها نوعی هشدار سیاسی باشد، اما اجرای آن بههیچوجه تأثیرگذار یا حتی سرگرمکننده نیست.
در مجموع، لحن کلی فیلم بهنوعی آشفته و نامنظم است، آن هم به شکلی که بیشتر آزاردهنده است تا خلاقانه. این مسئله برای فیلمی که از قبل بهوضوح با دقت طراحی شده عجیب بهنظر میرسد. با اینکه جزئیات بهخوبی در مرحله برنامهریزی در نظر گرفته شدهاند، اما اجرا بهگونهای است که گویی کارگردان کنترل لازم را نداشته و بازیگران هم دقیقاً نمیدانستند چه نوع فیلمی در حال ساخت است. نتیجه کار فیلمی است ناهماهنگ و سطحی؛ نه آنقدر بد که فاجعه باشد، اما بهشدت فراموششدنی. و آنچه بیش از همه ناراحتکننده است، این است که بونگ جونهو کارگردانیست که توانایی ساخت شاهکارهایی بهمراتب بهتر از این را دارد.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت