درمورد بهترین 20 دقیقه لوئیس سی.کی + دانلود اپیزود
برخی افراد مدتی دور میشوند؛ سپس برمیگردند و شما فکر میکنید: “وای، فراموش کرده بودم که او چقدر عالی است.” لویی سی.کی. در این دسته از افراد جایی ندارد. با لویی سی.کی، نه تنها هرگز فراموش نمیکنید که چقدر دلتنگش هستید؛ بلکه دلتنگ همین عالی بودنش میشوید. این را زمانی متوجه شدم که پخش هفتگی سریال “لویی” با یک وقفه مواجه شد.
نقد سریال Louie، اپیزود 3 از فصل 4 + دانلود اپیزود
لویی مردیست که اغلب از روزمرگیهای زندگی، کلافه و شاید هم کمی گیج و ناامید بهنظر میرسد.
زنان محل کار او دیگر از پاسخ منفی دادن خسته شدهاند؛ پس بهتر است به او بگویند که درخواستهای مکرر ازدواج از آنها را تمام کند.
لویی برای دردهای اخیر کمرش به پزشک(چارلز گریدین) مراجعه میکند و گریدین در نهایت بیاعتنایی، حین خوردن وعدهی ناهارش، به او میگوید که تنها وقتی به او مراجعه کند که موضوع قابل بحثتری برای شکایت دارد؛ چیزی شبیه عفونت خون یا سرطان.
وقتی با جری ساینفلد، در یک برنامهی خیریه در همپتونز شرکت میکند؛ آنچنان عملکرد بدی در استندآپ از خود نشان میدهد که تنها یک زن (ایوان استراهاوسکی) را به خنده میاندازد و احتمالا خندهی تنها یک تماشاچی، دردناکتر از سکوت جمعی حضار است.
شما چهار اپیزود اول این فصل را دوست خواهید داشت؛ و احتمالا تمام اپیزودهای دیگر را هم همنیطور. اما اگر بینندهی این سریال بوده باشید در این که هر اپیزود هویتی مستقل و منحصر به فرد دارد با ما همنظرید. هویتی که فراتر از صرفا یک تم مشترک “سختی روزمرگی زندگی”ست.

اپیزود (so did the fat lady) به معنای واقعی یک شاهکار از آب درآمده است. لویی با زنی به نام ونسا (سارا بیکر) که اضافه وزن دارد آشنا میشود و یک ایدهی استندآپ با زمینهی “واکنش مردان به یک زن چاق” را ارائه میدهد. این وضعیت پس از مدتی ناخوشایند و بعد از آن غمانگیز، و در پایان خندهدار است.
همهی اینها در حدود تنها بیست دقیقه رخ میدهد ولی کاملا باورپذیر است. این دامنهی وسیع عاطفی که مخاطب با آن درگیر میشود؛ چیزیست که معمولا در رمانهای بزرگ و شاهکار مورد انتظار است. این سریال اما یک short content محسوب میشود و اینکه سیکی توانسته است در همین چند دقیقهی کوتاه به نوعی جادو کند، خارقالعاده و تحسینبرانگیز است.
سارا بیکر؛ نمایندهی تمام آن انسانهاییست که بنا به هر نقص یا تفاوت ظاهری، به اجبار، با طرد شدگی اجتماعی ناشی از آن کنار آمدهاند و شاید در ظاهر شکایتی هم نداشته باشند. اما در نهایت؛ از این حقیقت و روی زشت زندگی و جامعه مستاصل میشوند و برای این طرد شدگی تنها یک دلیل میخواهند، و بیایید قبول کنیم؛ آنها آنقدر از دروغهای ما خسته شدهاند که تنها راهحل ممکن این است که دستهامان را از جیبمان دربیاوریم تا لااقل دستمان را بگیرند.
در این برنامه، لویی اغلب به نظر میرسد که در نوعی گیجی در حال قدم زدن است. زندگی آنقدر دشوار است که به نظر میرسد او را گیج و در جستجوی مداوم کتابخانه نامنظم واکنشهای عاطفی خود رها میکند. سپس، در لحظاتی که اغلب به نظر میرسد ناامیدی است، فکر میکند که واکنشی را که به دنبالش بوده پیدا کرده است، آن را ابراز میکند و البته، این واکنش نامناسب است. این او را دوباره شگفتزده میکند و او با اضطراب بیشتری به آن کتابخانه داخلی نامنظم خود بازمیگردد.
قسمت So did the fat lady به ما یادآوری میکند که چرا “لویی” با دیگر کمدیهای تلویزیونی متفاوت است. این فقط نبود یک ترک خنده یا یک “وضعیت” به معنای سنتی کمدیهای تلویزیونی نیست. بلکه هر قسمت در سطوح مختلفی عمل میکند به طوری که ما همیشه تا پایان برنامه از آن آگاه نیستیم. نوشتار در یک کلاس منحصر به فرد قرار دارد و زیر سطوح ظاهراً ساده، غنی از جزئیات است. در این برنامه سقوطهای کمدی، چه کلامی و چه فیزیکی، و جوکهای عمدتاً پیشبینیشده وجود دارد. اینها به گونهای طراحی شدهاند که ما را وادار به فکر کردن کنند، خوب، اینجا جایی است که کمدی برنامه قرار دارد.
لویی، شرمنده در سکوت
با توجه به اینکه برای چند دقیقه، ونسا کنترل کل قسمت را به دست گرفت و لویی فقط ایستاد و گوش داد، شرمنده در سکوت. او احتمالاً انتظار داشت که مانند یک قهرمان با یک دختر فوقالعاده که اضافه وزن دارد، رفتار شود و مورد تحسین قرار گیرد. که بخشی از کل موضوعی بود که ونسا درباره آن صحبت میکرد.
در واقع، در میانه قسمت یک بخش مرتبط وجود داشت که لویی و دوستش بهطور نیمهدلخواهی قسم میخورند که بعد از دیدن زن به زنانی که آنها را فراتر از سطح خود میدانستند که در خیابان از کنارشان عبور میکنند، شروع به خوردن غذاهای سالم و ورزش کنند. اما برای خداحافظی با پرخوری، آنها یک “Bang Bang” انجام میدهند – که شامل بیمار کردن خودشان با خوردن دو وعده غذایی متفاوت از دو نوع آشپزی (سوشی/پیتزا، باربیکیو/IHOP و غیره) بهطور متوالی است که در این فرآیند یکی از آنها را به شدت بیمار میکند.
البته، نتیجه/نکتهای که انتظارش را داشتیم این بود که بعد از آن لویی و دوستش تصمیم میگیرند بهطور پیشگیرانه بهانههایی بیاورند که چرا نمیتوانند روز بعد به باشگاه بروند. هرچند که برای انصاف، “Bang Bang” به نظر میرسید که بهعنوان یک “چیز” وجود دارد که آنها بدون اعتقاد ضعیف به بهتر کردن زندگی و سلامتیشان در روز بعد انجام میدهند. بنابراین اساساً کل فرآیند به گونهای طراحی شده بود که خود را آنقدر متورم و پر کنند که تمام تمایلات جنسی از آنها تخلیه شود و دیگر به هر زنی که میبینند اشتیاق نداشته باشند. مانند یک دوش سرد آشپزی.
دیدن اینکه لویی در ابتدا ونسا را رد میکند (و سپس بار دیگر نیز) ناامیدکننده بود، زیرا ما به عنوان بینندگان او را در پایینترین و غیرقابل تحملترین وضعیتها دیدهایم. پایینتر از یک “Bang Bang”، این مسلم است. بنابراین اینکه او فکر کند به نوعی از هر کسی بهتر است، یک تصور خندهدار است. و “Bang Bang” به اندازهای بود که پیشخدمت جذاب را که در رستوران شروع به صحبت با او کرد، از خود دور کند – جایی که نیمه دوم پرخوری او اتفاق افتاد. لحظهای خندهدار هم وجود داشت، زمانی که دوستش (که کمتر به نظر مردم اهمیت میدهد، یا حداقل کمتر به نظر مردم درباره لویی) ناخواسته رفتار زشت لویی را به پیشخدمت فاش کرد و لحظه را خراب کرد. و ما همه میدانیم، از قسمت مرگبار و عجیب “مدل”، چقدر لویی این لحظات را گرامی میدارد وقتی که فکر میکند…

“پس خانم چاق هم همینطور” یک قسمت خندهدار و به یاد ماندنی از لویی بود که با احساسات واقعی و کنایه بازی میکرد. فقط کافی است به واکنش شدید کمدین جیم نورتون به ونسا نگاه کنید و سپس به واکنش شیرین و واقعی کمدین دیو آتل به او در ادامه که او را به طور واقعی در آغوش میکشد و از برقراری دوستی و flirt کردن با او خجالت نمیکشد. شاید تفاوت زیادی بین اعتماد به نفس این دو هنرمند وجود داشته باشد، هرچند که لحظه نورتون بیشتر به عنوان یک ضربه کمدی غمانگیز طراحی شده بود. سارا بیکر در این قسمت فوقالعاده بود به عنوان یک فرد با اعتماد به نفس که خود را غیرطرفدار کمدی معرفی میکند و تقریباً تمام الگوی گفتارش را با جملات کوتاه و گیرا پر کرده است.
بلاگ آخرین مطالب

نقاشی قدرت موسیقی از ویلیام اس. ماونت در این اثر، ماونت به عنوان یک نقاش که زندگی روستایی در لانگ آیلند را به تصویر میکشد، یکی از نقاشان مشهور آمریکایی در...

سفر جادوگران از جیمز تیسا امروزاین هنرمند، سفر سه جادوگری که از تولد عیسی باخبر شدهاند را به تصویر کشیده است که با کاروانهای خود به سمت بیتلحم میروند. تیسا...

نقاشی کولهسی به آسمان صعود میکند اثر هیرونیموس بوش در این اثر، نوری که از آسمان به تاریکی میآید و شخصیتهایی که به سمت این نور بالا میروند، دیده میشود؛...
مطالب زیر را حتما بخوانید:
تمامی اطلاعات شما نزد ما با بسیار بالا محفوظ خواهد بود.
مزایای عضویت در سیگما:
- ● دسترسی به فایل های دانلودی
- ● اعتبار هدیه به ارزش 50 هزار تومان
- ● دسترسی آسان به آپدیت محصولات
- ● دریافت پشتیبانی برای محصولات
- ● بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- مدی در من جای مردگان بسیاری زیستهام – نازگل صبوری
- آدم بزرگا مشغول صبحتن: درمورد آلبوم The new abnormal از the Strokes - از هنر در آلبوم Luck and Strange از دیوید گیلمور + شنیدن تمام آلبوم
- نقد انیمیشن inside out (2) - از هنر در نقد سریال Bojack.Horseman
- درمورد تد هیوز; همسر سیلویا پلات - از هنر در کلماتی درمورد سیلوی پلات و دیوانگی
دسته بندی مطالب
- ادبیات (9)
- دستهبندی نشده (2)
- سینما (30)
- موسیقی (4)
- نقاشی (12)
قوانین ارسال دیدگاه در سایت