نقد فیلم Fight club

دسته بندی :سینما 14 آوریل 2025 نازگل صبوری
نقد فیلم fight club

بازگشت به ۱۹۹۹، آن‌سوی مشت‌ها و ماشین‌ها:
در واپسین سال‌های قرن گذشته_ خدای من، حتی نوشتن این جمله هم حس پیری را به جانم می‌اندازد_ دو فیلم به سینما آمدند که نه‌تنها مخاطبان را دوقطبی کردند، بلکه ژانرها را شکل دادند و هنر روایت سینمایی را از نو زنده کردند. یکی از این فیلم‌ها ابتدا با واکنش‌های متضاد منتقدان و تماشاگران روبرو شد، اما موفقیتش در قالب نوپای DVD، آن را از یک پیروزی متوسط گیشه، به پدیده‌ای فرهنگی بدل کرد؛ تا جایی که بی‌توجه به گذر نسل‌ها، هنوز هم در دل مردان طنین‌انداز است. فیلم دیگر، چنان تأثیرگذار بود که سال‌ها بعد، بارها مورد تقلید و هجو قرار گرفت؛ و اگرچه به اندازه‌ی اولی تکان‌دهنده نبود، اما موفقیت چشمگیر آن در گیشه، راه را برای ساخت دو دنباله‌ی پیاپی باز کرد.
من، بدون شک، از “باشگاه مبارزه” و “ماتریکس” حرف می‌زنم؛ دو اثر فراموش‌نشدنیِ سال ۱۹۹۹ (اگر بخواهیم از “حس ششم” چشم‌پوشی کنیم، که در عین سادگی‌، اثری به شدت تأثیرگذار بود). روایت شورشی و سرکش “باشگاه مبارزه”، با طراحی تصویریِ دقیق و ترکیب با جلوه‌های‌ ویژه، و البته آن پایان معرکه و نفس‌گیر، این فیلم را به نمادی فرهنگی با رنگ‌وبویی مردانه بدل کرد؛ نمادی که نقش‌آفرینی کاریزماتیک “برد پیت” و شخصیت مرد معمولی “ادوارد نورتون” در شکل‌گیری‌اش بی‌تأثیر نبودند.
جایی که “ماتریکس” مخاطب را به دنیای خیال می‌بُرد و محال را ممکن می‌ساخت، “باشگاه مبارزه” با خشونت زشت و آزار دهنده‌اش، تماشاگر را با مضامینی چون مصرف‌گرایی، مسئولیت فردی، فرقه‌گرایی و نخبه‌گرایی مردانه روبه‌رو کرد؛ مفاهیمی که، در سال‌های پیش از بحران مالی جهانی، به طرز عجیبی همچون تطهیر روحی بر جان مخاطبان نشستند.
من از “باشگاه مبارزه” و “ماتریکس” با لحن و شوری مشابه یاد می‌کنم، نه‌ برای هم‌زمانی اکران‌شان، بلکه پیچیدگی روایی و غنای متنی‌شان. “ماتریکس” با تلفیقی از مفاهیم دینی و انسان‌گرایانه‌، از مسیحیت تا بودیسم، از سرنوشت تا آینده‌باوری، دنیایی پیچیده و نمادین می‌سازد‌. در حالی که “باشگاه مبارزه” با ضرب‌آهنگی سریع‌تر و ملموس‌تر، مخاطب را به ورطه‌ی مصرف‌گرایی افسارگسیخته و نوعی روان‌پریشی پنهان می‌کشاند؛ که بیش از هر زمان دیگری در جهان‌ امروز‌مان بیداد می‌کنند.

باشگاه مبارزه؛ روایتی برای ویرانی:
“باشگاه مبارزه” اقتباسی‌ست از رمانی به همین نام نوشته‌ی “چاک پالانیک” که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد (گرچه خودم هنوز آن را نخوانده‌ام). با این حال، بخش زیادی از دیالوگ‌های فیلم شبیه مونولوگ‌هایی پرشتاب و جاری از ذهن راوی‌یست_شخصیتی بی‌نام که در تمام فیلم تنها با عنوان “راوی” شناخته می‌شود_ و در ذهن مخاطب حک می‌شوند. با این همه، چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی “فینچر”، حسی روشن از آگاهی ادبی موج می‌زند. نگاه پیشگویانه‌ی “باشگاه مبارزه” به فروپاشی تدریجی جامعه، در پیکره‌ی زندگی شکسته و آلوده‌ی‌ راوی (با بازی ادوارد نورتون) و شخصیت مرموز و کاریزماتیک تایلر دردن (با بازی برد پیت) بازتاب می‌یابد؛ و با شکل‌گیری گروه آنارشیستی‌ “پروژه‌ی هرج‌ومرج”، فیلم بازتابی‌ از فروپاشی اخلاقی، انسانی و اجتماعی می‌شود که امروزه نیز سایه‌اش بر سر ما سنگینی می‌کند.

 آغاز فروپاشی، با یک صابون و چند واژه:
فیلم، روایت زندگی همان راوی بی‌نام است که برای مقابله با مرض بی‌خوابی، در جلسات حمایتی بیماران مختلف شرکت می‌کند؛ بی آنکه خودش به هیچ‌یک از آن بیماری‌ها مبتلا باشد. در این مسیر با “مارلا” آشنا می‌شود، زنی که همچون خودش تظاهر به بیماری می‌کند. سپس با “تایلر”، فروشنده‌ی صابون مرموزی که درهای نابودیِ خودخواسته و بیداری غرایز خاموش‌شده‌اش را به رویش می‌گشاید. تایلر باشگاهی برای مبارزه‌ی مردان راه می‌اندازد و راوی، هرچه بیشتر در این جهان خشن و بی‌قاعده غرق می‌شود، بیش از پیش به همه‌چیز _از هویت خودش تا نظم جامعه_ شک می‌برد. مرز میان واقعیت و خیال، در حضور تایلر، رفته‌رفته محو می‌شود تا پایان‌ فیلم، که در عین سادگی و روایی، از آن دست پایان‌هایی‌ست که تا مدت‌ها ذهن مخاطب را درگیر تفسیر و برداشت‌های شخصی نگه می‌دارد.

مثلث نورتون، پیت، کارتر:
انتخاب بازیگر و بازیگری این فیلم قدرتمند، هوشمندانه و تحسین‌برانگیز است و کاملا با لحن و روح فیلم هماهنگ شده است. بازی “ادوارد نورتون” در نقش “راوی” با مهارتی بی‌نقص، میان جنون پنهان و طنز تلخ شخصیت خود تعادل ایجاد می‌کند و حضوری چندلایه و ماندگار از خود به‌جا می‌گذارد؛ نگاه‌های خیره و پرتردید‌، تپق‌های عمدی و بازی زیرپوستی فوق‌العاده که به‌خوبی خستگی روانی، اضطراب و بحران هویتی را به جان مخاطب می‌اندازند. “برد پیت” در نقش “تایلر دردن”، با کاریزما و اغواگری منحصربه‌فرد، هم ترسناک است و هم وسوسه‌برانگیز؛ نوعی جذابیت تاریک که پادزهر تمام ضعف‌های راوی می‌شود.

“هلنا بونهام کارتر” نیز در نقش “مارلا سینگر”، نقش‌آفرینی شایسته‌ای ارائه می‌دهد. زنی شکست خورده که با نگاه گنگ و لحن سرد و آسیب‌دیده‌اش، تصاویر ماندگاری خلق می‌کند.
ترکیب این سه بازیگر و این سه بازی، با تنشی که میان آن‌ها جریان دارد، فیلم را از یک روایت صرفا ساده‌ی‌ روان‌پریشانه، به تجربه‌ای شخصی و ماندگار تبدیل می‌کند.

آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌سازد‌:
“باشگاه مبارزه” فیلمی‌ست نفس‌گیر، تکان‌دهنده و عمیق، که جایگاهش را به‌عنوان یک کلاسیک مدرن، به‌حق به‌دست آورده است. فیلم با صراحتی بی‌رحمانه، مردانگی سمی را به چالش می‌کشد، همان نسخه‌ی تحمیلی جامعه که مردان را به سرکوب احساسات وادار می‌کند، و خشونت را تنها راه ابراز وجود می‌داند؛ آنگونه که در شخصیت “تایلر دردن” نشان داده می‌شود. فرهنگ مصرف‌گرایی در تار‌وپود اثر تنیده شده است؛ جایی که شخصیت‌ها در چرخه‌ای بی‌پایان از خرید و تملک غرق‌اند، به این امید که شاید هویت یا خوشبختی‌ای بیابند. اما آنچه به شخصه مرا مجذوب این اثر می‌کند این است که “باشگاه مبارزه”، رهایی را نه در به‌دست آوردن، بلکه در از دست‌دادن همه‌چیز می‌داند؛ آنگاه که راوی موفق می‌شود بالاخره خودِ واقعی‌اش را باز یابد.
اگر به‌دنبال فیلمی هستید که بتوانید شخصیت خود را بر آن بنا کنید، یا اصلا فقط ۱۲۰ دقیقه سرگرمی پرتنش داشته باشید، بی‌تردید تماشای “باشگاه مبارزه” را پیشنهاد می‌کنم. از نگاه من، این فیلم بهترین اثر “دیوید فینچر” است، و این را از کسی می‌شنوید که شاهکارهایی چون “zodiac” و “se7en” و “The social network” را نیز در کارنامه‌ی او می‌ستاید. در مجموع، “باشگاه مبارزه” برای من امتیاز ۹.۵ از ۱۰ را دارد.
از زورگویی‌های حیاط مدرسه گرفته تا شیفتگی بیمارگونه به شبکه‌های اجتماعی و عطشِ تمام‌نشدنی‌‌مان برای به‌دست آوردن “پانزده دقیقه شهرت”، “باشگاه مبارزه” در زیر سؤال بردن فرمانروایی اجتماعی، هم صادق است و هم بی‌رحمانه بر حقیقت انگشت می‌گذارد. این فیلم تنها یک روایت نیست؛ آینه‌ای‌ست رو‌به‌روی زندگی مدرن؛ که با خشونت، طنز، و جنون، از شما می‌پرسد: “تو واقعا کی هستی؟”

نازگل صبوری
نازگل صبوری

مطالب زیر را حتما بخوانید:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه: